نتایج جستجو برای عبارت :

گوش شنوا 1

امشب یکی گوش شنوا شد برای من
و بعد من شدم گوش شنوا برای یکی
آدما اگ حتا برای حرفای همم وقت نذارن دیگه ب چی افتخاد میکنن تو زندگیشون؟
گرچه ن من مشکل اصلیمو ب شخص اول گفتم و ن شخص دوم مشکل اصلیشو با من درمیون گذاشت، اما همین ک بتونی با بکی حرف بزنی ذهن آدمو آروم میکنه.
+ فردا کللللی کار واجب دارم. امیدوارم برسم ب همشون
علاوه بر اینکه نظر حضرت آقا این بود که رئیس جمهور مسئولیت ستاد مبارزه با کرونا را بر عهده بگیرد ، 5 وزیر بهداشت ادوار و تعداد زیادی از کارشناسان پزشکی ، تعداد زیادی از نمایندگان مجلس و عموم مردم  از آقای روحانی تقاضا داشتند که شخصا ریاست ستاد را بر عهده بگیرد تا کارها بنحو مطلوبی پیش برود
اما دیدیم که این گوش شنوا نیست! 
آیا ابزار قانونی برای برخورد با گوش های نا شنوا وجود ندارد؟!!
«٢٢٧»وَ إِنْ‌ عَزَمُوا الطَّلاقَ‌ فَإِنَّ‌ اللّهَ‌ سَمِیعٌ‌ عَلِیمٌ‌ و اگر تصمیم به طلاق گرفتند(آن هم با شرائطش،مانعى ندارد.)همانا خداوند شنوا و داناست. نکته‌ها: این آیه‌ى کوتاه،در عین اینکه طلاق را بلامانع مى‌داند،ولى در مفهوم آن،این هشدار و تهدید نیز وجود دارد که اگر مردان تصمیم بر طلاق گرفتند،دیگر وعده‌ى مغفرت و رحمت در کار نیست و خداوند نسبت به کردار آنان شنوا و آگاه است و مى‌داند که آیا هواپرستى، شوهر را وادار کرده تا از قان
حالم خوب نیست. گیجم و سرم درد میکنه. دلشوره دارم برای هدفای زندگیم ولی بیشتر دورم ازش خیلی اینو میفهمم ولی کاری از دستم برنمیاد.
حس میکنم یا زمانی عاشق فرد دیگری بودم و او هم عاشق من دیگری بود یا هنوز هم همون دونفریم ولی دور از هم به فاصله دو رهگذر هم زمان نا بینا و نا شنوا.
ادم یه وقتایی به خاطر سبک شدن بار سنگینی که روی دوش خودش حس میکنه،دنبال گوش شنوا میگرده
یه وقتایی هم اما حس میکنی نیاز داری که یه چیزایی رو یه جایی ثبت کنی.شاید فکر میکنی اینکار بهت کمک میکنه.
شاید به همین دلیل این صفحه ایجاد شد.
بسم الله
گاهی دل‌مان عجیب می‌گیرد؛ گاهی بغض‌های نترکیده داریم؛ گاهی به دنبال یک گوش شنوا می‌گردیم؛ گاهی مشکل‌های‌مان آن‌قدر زیاد است که خود را یک کلاف سردرگم می‌یابیم. ولی در بین همه این گاهی‌ها ...
تا خورشید هست و هر روز طلوع می‌‌کند
تا خورشید هست و هر روز غروب می‌‌کند
آسمان مال من است
این زمین مال من هست
ماه خورشید
هر‌چه هست سهم من است
پس به این سهم
خدایا
نور امید مرا
تو نگه‌دار پرنور
که زندگی
هم‌چنان زیبا است
 
زهره‌مهدیان
وقتی زندگیت با یک سری مشکلات همراه شد و فشارهای زیادی بهت وارد شد چه از نظر مالی ، جسمی و حتی روانی ، حق داری گله کنی ، شکایت کنی ، دنبال خالی کردن خودت باشی اما چقدر ؟ تا کی ؟
دوستی دارم که از دوران دبستان تا دبیرستان رفیق جِنگ همدیگه بودیم اما خب زندگی اون سختی های زیادی داشت ..
ادامه مطلب
سلام گوش شنوا
همیشه دلم میخواست منم یه وبلاگ داشته باشم، داشتم دوستایی که اینجا روزای خوبی داشتن.
چند روز پیش از شبکه آی فیلم فیلم سینمایی سر به مهر رو می دیدم، صبا وبلاگ داشت و تموم زندگیشو اون تو می نوشت. منم به سرم زد بنویسم...
فعلا که قرنطینه ایم ، امشب شیرینی خونگی درست کردم اونم از نوع گردوییش درسته همشون ترکیدن و خراب شدن ولی مزه بهشت میدادن باعث شد از فضایی اعصاب خورد کنی که با ابراهیم داشتم دور شم.
نمیدونم باز شیرینی خونگی  درست می کنم
بسم الله الرحمن الرحیم
 چند روزی بود که از شدت کلافگی دنبال یک جفت گوش شنوا بودم...که فقطططط بشنود...یاد فرشته افتادم، بین همه ی دوستانم او به صمیمیت و اجتماعی بودن معروف بود.
یک روز عصر باهاش تماس گرفتم و قرار گذاشتم که به دیدنش بروم...مشغول کارهای خانه اش بود و هرازگاهے انگار یکهو متوجه من میشد که داشتم براش حرف میزدم، با دستپاچگی میگفت:
ادامه مطلب
سمعک ها بر اساس جایی که استفاده می شوند توصیف می شوند. انواع سمعک ها به ترتیب کاهش سایز عبارتند از: سمعک جیبی، عینکی، پشت گوشی، داخل گوشی، داخل کانال و کاملا داخل کانال. در طول دوره پیشرفت سمعک، کاهش سایز روند ثابت و پایداری داشته است. این تاریخچه به 5 دوران تقسیم می شود: دوران آکوستیک، کربنی، لامپ خلاء، ترانزیستور و دیجیتال. آخرین دوره که ما اکنون در آن قرار داریم مثل دوران پیش از خود هنوز در حال پیشرفت است.سمعک ها برای کاهش مشکلاتی تجویز و طر
امروز به این قضیه فکر کردم که مهدی یه فرصت هست برای خودسازی ، برای نزدیک تر شدن به خدا ، برای حال خوب پیدا کردن .. مشکل از جایی شروع می شه که همه ما توقع بی انصافانه ای از مهدی داریم . اون بنده خدا کم شنوا هست و من خودم به شخصه بارها سرش غر و داد زدم .
مثلا داره لیبل می زنه می گم مهدی نزن اما متوجه نمی شه و می زنه و کدها قر و قاطی می شن و من جوش میارم ، داریم گونی میاریم داخل اون هم سرش پایین هست و قصدش کمک هست بعد می گم مهدی بذاریمش اینجا ، اما یهو می ب
✅کو گوش شنوا...؟
✍️ مسعود طولابی:
از حادثه لرزد به خود قصر نشینان/ ما خانه به‌دوشان، غم سیلاب نداریم
اصلا چه فایده دارد؛ گفتن این حرف‌ها، نقدها، نصیحت‌ها، طنزها، شعرها...
چاره‌ای نیست؛ برای این‌که ما هم از قافله عقب نمانیم کاغذ سفیدی را سیاه می‌کنیم و خونِ خودکار بی‌گناهی را بر دل کاغذ جورکش می‌ریزیم.
  ((اما کو گوش شنوا...؟))
حکایت امروز برخی از مسئولان بسیار بسیار محترم ما، حکایت کودکی است که آن‌قدر از دست پدر و مادرش کتک خورده که دیگر پ
انسان‌ها همه نابینا هستند ...!
ما همه نابینائیم ! هرکداممان به نوعی :
آدم‌های خسیس ،نابینا هستند چون فقط طلا را می‌بینند ...!
آدم‌های ولخرج ،نابینا هستند چون امروزشان را می‌بینند ...!
آدم.های کلاهبردار ،نابینا هستند چون خدا را نمی‌بینند ...!
آدم‌های شرافتمند ،نابینا هستند چون کلاهبردارها را نمی‌بینند ...! 
خود من نابینا هستم ،چون حرف می زنم اما نمی بینم که شما ،گوش‌های شنوا ندارید ...!!!
 ویکتور هوگو
 
هر دو هم دیگر را خیلی دوست داشتند و با هم رفتار خوبی داشتند . 
وقتی دعوا می کردند سریع با هم آشتی می کردند . 
هر دو سالم بودند ولی رزا کم شنوا بود . تاکید می کنم کم شنوا ...
رزا از این که کم شنوا بود رضایت نداشت و  تحمل کردن این مسئله که با همه فرق داشت بسیار سنگین بود . هر دو هم در یتیم خانه زندگی می کردند .
با هم سازدهنی هایشان را روی لب هایشان گذاشتند و آهنگ "لالایی  برامس " را از "یوهان برامس" زدند. 
هر دو عاشق این اهنگ بودند .
رزا ، سازش را روی لب ه
انقدر مخالفت شنیدم و رفتار های سرکوب کننده دیدم موقع ابراز خواسته ها و گفتن تصمیم هام و انقدر بهم القا شده که سرتا پا اشتباهم که حالا هم میترسیدم به مشاورم پیام بدم باهاش حرف بزنم تا منو به چالش بکشه و ازش راهنمایی بگیرم! چرا؟ چون میترسیدم از اینکه نکنه اضطرابم سر باز کنه و من  نتونم از حرفم دفاع کنم و اونم مثل بقیه جای اینکه دردمو بفهمه قضاوتم کنه.
عذابی که میکشم از بلایی که رفتار ها سر روح و روانم آورده باعث میشه هرروز آدم مسببش رو مورد عنای
سازش را برداشت و به طرف پنجره رفت . 
تا شروع به
نواختن موسیقی کرد ، کسی به پشتش زد . 
برگشت و دید سوزان با همان لبخند همیشگی اش
که پر از نشاط و امید بود ، او را نگاه می کند . 
خوشحال شد و او را بغل کرد و گفت
:
"تو
چجوری با دیگران ارتباط برقرار می کنی ؟"
البته این حرف را با زبان اشاره گفت . 
رزا گفت :
همان طور که با تو ارتباط برقرار می کنم . یعنی با زبان اشاره . 
اگر هم بلد نبودند
که از دفتر و خودکار استفاده می کنم .
سوزان خندید . سوزان صمیمی ترین دوست رزا ب
امروز با خدا حرف زدم و اینجوری جوابمو داد:
و توکل بران خدای مقتدر مهربان کن،ان خدایی که چون(ازشوق نماز)برخیزی تورا مینگرد،وبه انتقال تو در اهل سجود(و به دوران تحولت از اصلاب شامخه به ارحام مطهره)اگاه است،
او خدای شنوا و دانا است
 
(ایات 217_220 سوره ی شعرا)
 
 
... و باز ستاره ای دیگر از آسمان پرستارهشهر " فرزانگان و استعداد های درخشان "به دیار حق شتافت
متاسفانه باخبر شدم که آقای دکتر احمد سمیعی ( ا.شنوا  ) متولد بروجرد مورخ ، پژوهشگر و نویسنده قرن معاصر از میان ما رفته است .روحش شاد و یادش ماندگار و گرامی باد این مرد بزرگ شهر بروجرد یکی از فرزندان نام آورش از نسل " زرین کوب ها ، آیتی ها و شهیدی هایش .. را از دست داد .مراسم روز دوشنبه 21 بهمن 1398 از ساعت 3 تا 4 و نیم در سالن باشگاه پیام واقع در خیابان شریعتی
میخوام اعتراف کنم اشتباهات زیادی کردم ،تو یه مقطع زمانی که به شدت اوضاع زندگیم وخیم بود به ادمهایی اعتماد کردم که گرگهایی در لباس میش بودند چون فقط گوش شنوا میخواستم این بین دوستان خوبی هم بودند ولی سر لج و لجبازی با دنیا و اینکه حقم رو باید از دنیا بگیرم اشتباه هایی کردم که الان که بهش فکر میکنم از خودم خجالت میکشم ومی پرسم چرا اجازه دادم ادمهای گرگ صفت وارد زندگیم بشن
تجربه تلخی بود که باعث شد بزرگ بشم 
باعث شد تنهایی و شرایط سخت زندگیم رو
_"این"م یکی از اون آدمایی بود که همه فکر می‌کردن عاشقشم. نمی‌دونم چرا همیشه همین مدلیه؟
+شاید خیلی درموردش حرف می‌زدی مثلا.
_نه بابا! اگه نصف اون زمانی که درمورد هیک حرف می‌زدم درمورد"این" یا پسرعموم حرف زده بودم! گوشاشونو بسته بودن انگار. البته منم شکایتی نداشتم، به شرطی که هی به زور نگن آره، تو از فلانی خوشت میاد و...
+حالا "این" چه شکلی بود؟
_هوم، چه جوری بگم خب؟ منو یاد شان مندز می‌نداخت.
یهو نگام افتاد به صورتش و دیدم چشماش گرد شده. در عرض دو
#حدیث_مهدوی 
کلام امام زمان(عج)
ان الله تعالی هو الذی خلق الأجسام وقسّم الأرزاق لأنه لیس بجسم ولا حالٍ فی جسم لیس کمثله شیء وهو السمیع العلیم
ای شیعه ما تنها خداوند متعال است که اجسام را خلق و روزى‌ها را تقسیم کرده است؛ زیرا او جسم یا حلول کننده در جسم نیست. چیزى همانند او نیست. او شنوا و داناست.
منابع:الغیبة (للطوسی)/ کتاب الغیبة للحجة / النص / 294 / 4 - فصل بعض معجزات الإمام المهدی ع و ما ظهر من جهته ع من التوقیعات على یدی سفرائهالإحتجاج على أهل ال
بیا مثل گذشته ها،شب که شد، چراغ های اتاق را خاموش کنیم.من روی تخت اینور اتاق دراز میکشم،تو روی تخت آن وری دراز بکش.سکوت کن!چیزی نگو!فقط مثل همان وقت ها که سراپا، بی هیچ سوالی، برای دردهایم گوش شنوا میشدی، گوش بده!آنقدر گوش بده که حرف ها و گلایه هایم ته بکشد.بعد بیا کنارم.در آغوشم بگیر.نه معمولی؛ محکم.محکم و پرمهر.مثل تمام بغل هایی که بعد از مدت ها دوری، داشتیم.انگار که اولین و آخرین باریست که هم را میبینیم.بگذار کمی، فقط کمی، وجودت را نفس بکشم،
سلام...
دوباره همین آدرسو انتخاب کردم که اگه دنبالم گشتین پیدام کنید ...بله من پریچکم ... 
نمیدونم چرا یهویی خودمو از همه چی محروم میکنم ... نوشتن .. هوا .. خدا ... بارون .. بهار و ......
این روزها در حالتی بین امیدواری و ناامیدی به سر میبرم و الحق که سگی ترین حالت ممکنه ...
بله دوستان من خیلی خیلی ناله و غرغر تو دلم جمع شده ... گوش شنوا اگر هستید قدمتون سرچشم ..
 اگه نه نخونید که واسه پوستتون خوب نیست ...
×یکی نیست به من بگه از چی می ترسی خره؟هرکی اومد تو زندگیت
روایت ِ اول:با هرکی حرف زدم با اینکه شنوا بود با اینکه محرم بود و مرهم ...اما همیشه چیزی کم بود. چیزی گم بود. رشته‌های دلم مستاصلانه وصل نمیشدند ... دلم امروز هیچ نمیخواهد از تو. نه وصلی میجوید نه گله از گسستی دارد ... فقط دلجویی میخواهد ...فقط شنیدن می‌خواهد ...فقط گریستن میخواهد ... فقط خودت را میخواهد ... آغوشانه ..دلبرانه ...بگذار تپش‌های دلم میاندار بزم عزایت شوند ...به هر بهانه فابکی للحسین دانی چیست؟ یعنی غمت را گره بزنی به بلندای غم حسین ... وگرنه
همه کارآفرین ها(چه کارآفرین های مشاغل اینترنتی چه غیره) بعد از راه‌اندازی کسب‌وکار خود چه به صورت سنتی و چه آنلاین، به دنبال جذب بیشتر مشتری و افزایش فروش خود هستند که در این راه یا خود شخصاً اقدام کرده و یا با استخدام بازاریاب اینترنتی و حضوری به سعی افزایش فروش دست پیدا می‌کند.البته در هر حال شما به عنوان یک کارآفرین یا بازاریاب باید با جدیدترین تکنیک‌ها و روش‌های مؤثر و اثبات‌شده در زمینه افزایش فروش آگاه باشید تا با کمک تجربه افراد م
پیرمرد غضب آلود و با لحنی کاملا جدی،مستقیم به چشمانم خیره شد و با نهیب گفت "بترس از معصیت شاهدی که خود صیاد و قاضی است.".همین یک جمله! آخرین هشدار را به من داد.{اما گوش شنوا کو؟؟}
انَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ .خدای تو در کمین است.این جمله ی خبری است.گویا سرّ درونم برایش فاش شده بود. خداوند اصلا دوست ندارد بنده اش را اینچنین ببیند. خداوند بسیار بیزار است و قطعا باعث برانگیختگی خشم و ناراحتی خداوند میشود.خداوند در کمین است و هر لحظه به تو احاطه کام
با توجه به سوابقم در تدریس و اینا وقتی خودم رو دوباره در جایگاه تدریس تخیل می‌کنم، می‌فهمم که حال و حوصله شاگرد ندارم که از ابتدا بخوام بهش چیزی بگم بلکه بیشتر گوش شنوا می‌خوام تا شاگرد!
دوس دارم مطالب خودم رو کشکولی بگم و باقی روز به کنجی بخزم و از هوا تازه استفاده کنم.
دوست دارم خونه‌م ویلایی باشه با یک حیات(شما با ط بخوان برای من ت است) بزرگ که مرغ و خروس و گل و گیاه داشته‌باشه.
صبح زود خروس خوان بلند شم نمازی بخونم و دلبر دامن گلی چایی شیر
۱- وموسی(ع) گفت : اگر شما و هر که در روی زمین است همگی کافر شوید ؛ بی گمان ، خداوند بی نیاز ستوده است.
۲- و روز قیامت چون کار از کار گذشت و داوری صورت گرفت ، شیطان می گوید : در حقیقت ، خداوند به شما وعده داد وعده راست ، و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم ؛ و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود ، جز اینکه شما را دعوت کردم و اجابتم نمودید . پس مرا ملامت نکنید و خود را ملامت کنید. من فریاد رس شما نیستم و شما هم فریاد رس من نیستید . من به آنچه پیش از این مرا در کار
امیر مؤمنان علی (ع) روزی با مردم سخن می‌ گفت و درباره‌ی رشد اخلاقی آنان صحبت می‌کرد، تا اینکه فرمود: «مراقب باشید آنچه را مردم پشت سر افراد می‌گویند، نپذیرید ( از شنیدن غیبت، برحذر باشید) سخنان باطل فراوان است؛ ولی سخنان باطل از بین رفتنی است و آنچه می‌ ماند کردار انسان است. چرا که خدا شنوا و شاهد است، بدانید که بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست. یکی از حاضران پرسید: چگونه بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت فاصله نیست؟ امام علی (ع) انگ
خداوند نعمت های بی شمار زیادی به انسان عطا کرده و ذره ذره این هستی مفید و با هدف خلق شده است. به طوری که می توان با داشتن چشمی بینا و گوشی شنوا تمامی خواسته های خود را به عینیت درآورد. به همین خاطر کاری مانند نماز تنها فقط برای شکرگزاری از خالق هستی و عبادت او است. هم چنین بارها دیده شده است که افراد زیادی پس از خواندن نماز خود نیز حس آرامش و سبکی کرده اند. پس در نتیجه آن کس که نیاز به نماز دارد خودماییم نه خداوند چرا که شکرگزاری برای نعمت ها و داش
ما اهل دانش رفته رفته به هر چه اهل ایمان است بدگمان شده ایم. و این بدگمانی،  ما را رفته رفته به نتیجه گیری هایی باژگونه ى نتیجه گیری های روزگاران پیشین رسانده است :یعنی هر جا که قوت ایمان بسیار به نمایش گذاشته می شود  حکایت از ضعف برهان دارد و ناممکنی درونمایه ایمان .ما هیچ انکار نمیکنیم که ایمان مایه سعادت است بلکه درست به همین دلیل بر آن ایم که ایمان چیزی را اثبات نمی کند.ایمان قوی که مایه ی سعادت است بر انگیزنده ی شک نسبت به درونمایه ی ایمان
ای که هر چیز در برابر قدرتش تسلیم کرده 
ای که به امر او اسمانها بر پا گشته 
ای که رعد به فرمان او غرش زند 
ای امرزنده  ای بخشنده  ای براورنده ارزوها 
ای رهاننده اسیران 
ای دارای فخر و زیبایی 
ای صاحب مجد و زیبایی 
ای صاحب جود و بخشش 
منزهی تو ای که جز تو معبودی نیست 
فریاد برهان ما را از اتش ای پروردگار من 
ای سود رسان ای شنوا   ای روزه دهنده هر روزی خور
ای یاور هر بی یاور  ای عیب پوش هر معیوب 
ای فریادرس من  ای پناه دهنده من  
ای راهنمای سر گردا
تو رو خدا بهم فحش ندید!!!
میخوام اینجوری بهش نگاه کنم
هرچند مهمون ناخونده و ناخواسته و برای کلیت جامعه مزاحمه، اما من خیلی ازش بدم نمیاد و خیلی هم نمی ترسم که بگیرم. 
فقط اگر ین بندِ مقدس خانواده به پام نبود، الان تو بیمارستان بودم. 
از وقتی اومده خیلی چیزا حقیقتشون داره رو میشه! 
 یه نمونه اش پول؛ همینکه داد و ستدش منع شده خیلی خوبه. 
یکی دیگه خریدهای غیر ضروری؛ شهر ما که شده دور از جون همشهریای فهیم قبرستون؛ از بس ملت رفت و آمد ندارن. 
از مسلم
برای کسی که میفهمد هیچ توضیحی لازم نیست و برای کسی که نمیفهمد هر توضیحی اضافه است...
آنان که میفهمند عذاب میکشند و آنان که نمیفهمند عذاب میدهند..!
 
مهم نیست که چه مدرکی دارید مهم این است که چه درکی دارید،
مغز کوچک و دهان بزرگ میل ترکیبی بالایی دارند،کلماتی که از دهان شما بیرون می آید ویترین فروشگاه شعور شماست.. 
 
 
..
 
پس وای بر جـماعتـی که لب را بی تامل وا کنند چرا که کم داشتن و زیاد گفتن مثل نداشتن و زیاد خرج کردن است.! 
پس نگذارید زبان شما از ا
 
ناگهان اشک هایش سرازیر شد . گریه اش گرفت و دستهایش لرزید .
حرف مادر را به یاد آورد . 
به خانم گفت : "می دانید چرا یتیم و کم شنوا هستم ؟"
چون یک شب با پدرم ، مادرم و خواهربزرگم از سفر بر می گشتیم که در جاده با کامیونی تصادف کرده و به کوه برخورد کردیم . مادر و خواهرم را به بیمارستان بردند ولی پدرم مرد .
مادر در هنگام مرگ به من گفت : " اگر یتیم شدی خانواده ای خوب پیدا کن و با دوستان خوب زیادی آشنا شو ."
بعد از مادرم خواهرم عمل ناموفقی داشت بخاطر همین من هم
سعدی در یکی از خاطرات کودکی خود می گوید:
یاد دارم که در ایام کودکی، اهل عبادت بودم و شب ها بر می خاستم و نماز می گزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم. شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامی را بر کنار گرفته، می خواندم. در آن حال دیدم که همه آنان که گرد ما هستند، خوابیده اند. 
پدر را گفتم: از اینان کسی سر بر نمی دارد که نمازی بخواند. خواب غفلت، چنان اینان را برده است که گویی نخفته اند، بلکه مرده اند. پدر
استاد برای ما نماد همه چیزهایی ست که آراممان می کند... او هنوز بعد از سالها، بیابان به بیابان را در پی تمدن های گمشده این سرزمین در پس نواهای حزن انگیز زنی در قرنهای خاک گرفته، مردی دستار به سر تکیه داده بر درخت انجیر معابد، در پی شکسته های سفال ها و تکه های سنگها و ساروج ها طی طریق می کند. می نشینم به تماشای این قدم های خستگی ناپذیر در جست و جوی هزاره های گمشده و در آسودگی فارغ از هیاهوی دنیای او، خود گمشده ام را جست و جو می کنم، در خطوط اسلیمی کا
«٢٤٤»وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ‌ اللّهِ‌ وَ اعْلَمُوا أَنَّ‌ اللّهَ‌ سَمِیعٌ‌ عَلِیمٌ‌ و در راه خداوند پیکار کنید و بدانید که خداوند شنوا و داناست. نکته‌ها: در آیه قبل خواندیم که فرار از جنگ،چاره‌ساز نیست و قهر خداوند مى‌تواند هزاران نفر فرارى را فراگیرد . این آیه مى‌فرماید:اکنون که مرگ و حیات به دست اوست،پس در راه او پیکار کنید و بدانید که پاداش شما نزد او محفوظ‍‌ است.زیرا او به آنچه بر شما مى‌گذرد،آگاه است. پیام‌ها: ١-جهاد و مبارز
یک آیه از سوره لقمان با صدای استاد منشاوی که مربوط به انتهای یک اجرای استدیویی سوریه است. تلاوتی که قسمتهاییش شبیه محافل الاقصی هست.
مَّا خَلْقُکُمْ وَلَا بَعْثُکُمْ إِلَّا کَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ ۗ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ (28)خلقت و بعثت همه شما (خلایق بی‌شمار در آسانی بر خدا) جز مثل یک تن واحد نیست، که همانا خدا شنوا و بیناست.
بشنوید
آرشیو وبلاگ رو نگاه میکردم... این دفتر همیشه پذیرای من. گوشی که همیشه شنوا بوده برای نگرانی هام و دغدغه هام، چشمی که همراه خوشحالی هام ذوق کرده برام :)
چندین بار خواستم از بین ببرمش، از این که کسی به دنیای وبلگها سر نمیزنه، کسی حوصله ی خوندن آدمها رو نداره.  اما تک تک مخاطبای دیده و ندیده ام جلوی چشمم اومده ان و دلگرم شده ام. 
خودم رو میبینم لا به لای صفحاتش، دخترک ترم اولی که مدام درگیر چلنج بوده برای بهتر و بهتر شدن. جالبه! بعضی مطالب رو که میخو
این وبلاگ رو فقط تو میخونی :)
میدونی با وجود تو دیگه نوشتن توی وبلاگ یا هرجای دیگه ای زیاد معنی نداره برام. هرچی میخوام رو به تو میگم ... گوش شنوا و محرم رازم تو هستی.
حتی اون قریحه طنز و نوشتن هم مدتهاست پیداش نیست در وجودم. 
کجایی نوشتن کجایی طنز؟ 
یعنی من فقط برای دیگران مینوشتم؟ نمیتونم بپذیرم اینو ...
از آذر دیگه به طور عمومی ننوشتم. میشه پنج شش ماه. 
یادم رفته که مینوشتم... 
مخصوصا بعد از اینکه تمام گذشته ی وبلاگی خودم رو پاک کردم... همه مطالب ر
به سختی درس میخونم و از شرایط راضی نیستم.نمیتونم بین اینکه واقعا خوب نمیخونم یا خوب میخونم ولی ایده آل گرایی افراطی ناراضی نگهم میداره افتراقی قائل بشم...صبح ها اما ساعت پنج صبح و وسط تاریکی که هیچ ردی از سپیده نداره_سیاه سیاه_بیدار میشم،دست و صورت شسته و چای هل دار درست کرده میشینم پای کتاب که قبل از درمانگاه دو ساعتم را چوب خط بزنم.
درمانگاهم هنوز به نسبت روستاهای اطراف شلوغه...حداقل شنبه ها که اینطوره...اگر از مریض دیدنم بپرسید میگم همونطور
من بارها گفته ام که شورش بر ضدّ حکومتها و قیام ضدّ پادشاهان، طبق روایات اسلامی، جز برای یاران امام مهدی(علیه السّلام) که رهبرانی الاهی اند، جایز نیست، و چیزی جز ویرانی و کشتار در بر ندارد و بر فرض پیروزی، دولت نوانقلابی روی کار آمده بدتر از دولتها و حکومتهای پیشین خاهد بود. و باز هم گفتم که اعتراض به ناحقّیها و گرانیها جایز است. امّا الان می گویم چنین اعتراضی در ایران بی نتیجه است. زیرا کسی گوش شنوا ندارد و نتیجۀ عکس می دهد و گرانی بیشتر را در
وقفه 4 ساله ای که با رفتن به دانشگاه آغاز شد سرآغاز جدایی من و نوشتن بود!...
می شد تعادل ایجاد کرد، می شد چند بعدی تر بود، می شد خیلی از اتفاقات همزمان با رفتن به دانشگاه شکل بگیرد، خواندن، نوشتن، موسیقی، زبان، مهارت های سخت و نرم و... که البته ایمان دارم هنوز هم دیر نشده و می شود این معادله ی نه چندان پیچیده ی توازن در زندگی را حل کرد... می خواهم بنویسم پس از چهارسال دوری از قلم، وبلاگ، دفترچه ای که مدت ها خاک خورد... نوشتن باعث می شود تو هرروز سعی کن
 
با این که فراموش کردم اخلاق و کاراشو 
اما بر خلاف همه که صحبتها یا کاراتو بعد یه مدت می زنن تو صورتت، شنوا خوب و بی قضاوتی بود.
امروز وسط این همه خشم و حیرانی و جر و بحث با مادر یکهو یه روشنی تو دلم روشن شد که اگر او خوب بود هیچ وقت جر و بحثی نبود و می تونست ساعتها بشینه باهات حرف بزنه و فراموش کنه چی شنیدی .
یکی از عصبانیت های این روزهام نداشتن او هست.
هست اما نیست و من آواره و بی دوست و بی پدر مانده ام .
 
 
 
 
​​​​
دلم دوتا گوش شنوا میخواد بدون قضاوت شدن
کسی حرفام و بشنوه و سکوت کنه
یکی مثل خانم دکتر 
حیف که سرش خیلی شلوغه و هربار زنگ میزنم وقت مشاوره بگیرم برای دوماه بعد وقت میدن وقتی که دیگه حرفی برای گفتن ندارم...
حرفام همه بغض شده تو گلوم...
دلم میخواد برم تو بلندی فریاد بزنم...
دوست دارم داد بزنم بگم 
خدا منووووووووووووو ببین این زندگی رویای من نیست....
ببین جوونیم چطور داره به باد میره
ببین شب و روزام درگیر دوا و دکتر و دارو شده
ببین دارم با مردی زندگی
گنج در درون ماست و ما از آن بی خبریم. بخشی از وجود ماست. و ما همه جا آنرا جستجو می کنیم مگر در درونمان. از اینروست که بدبخت و بیچاره و ناکام و ناامیدیم.
 
 به درون خود بنگر! به وجود خود بنگر تا پادشاهی خداوند از آن تو شود. تو هرگز این گنج را گم نکرده ای، حتی برای یک لحظه. 
 
در حقیقت، حتی اگر بخواهی آنرا گم کنی نمی توانی. گنج، خود وجود توست. اما تصمیمهایی که گرفته ای، حماقتهایی که به خرج داده ای تو را گدا ساخته است.
 
 فراموش کرده ای که چگونه زبان نوش
《تو که یه پات لب گوره دیگه چرا؟!
خجالت داره بخدا !》
به پیرزنی داشت میگفت که موهاش بیرون بود.
گفتم اینجا رو اشتباه اومدی رفیق!
این بنده خدا کل روسریشو هم از سرش برداره حق عتابشو نداری!!
در واقع یه معذرت خواهی بزرگ بهش بدهکاری!
تعجب کرد.
حجاب فلسفه داره حجاب برا عفافه برا سلامتی روان جامعه ست برا سود رسانیه و این اون وقتیه که خانم جوون باشه
پیر فرتوتی که دیدن نداره حجابم نداره
بله اون که میگن از توی پیر دیگه بعیده اینجا نیست... اخلاقیات و گذشت و سن
اگر خواستی نشانی مرا دریابی کوچه مون تاریک و باریک است که به سختی
می توانی مرا دریابی . اگر خواستی نام مرا در محله بپرسی کمتر کسی شاید بتواند
جوابی به شما دهد چونکه در محله بینام و نشان هستم . اگر احوالاتم را می خواهی
جویا شوی بیماری بی مصرف گردیده ام دردساز شده و دیگر به کار نمی آیم . اگر خواستی
بدانی کیستم زمانی نام و نشانی برای خود داشتم یلی بودم نترس و جویای حق و حقیقت،
اهل دل . اگر خواستی از تجربه های زندگی برایت بنگارم آشفته حالم دیگر مفزم
امام على علیه السلام ـ در پاسخ به زندیق فرمود : 
خداى تبارک و تعالى، کارها را هر گونه که بخواهد تدبیر مى کند و از آفریدگان خود، هر که را بخواهد به هر کارى که بخواهد مى گمارد. ملک الموت را در خصوص هر یک از آفریدگانش که بخواهد مى گمارد و فرستادگانِ از فرشتگانش را مخصوص هر کس از آفریدگانش که بخواهد مى گمارد و فرشتگانى را که خداوند عزّ و جلّ نامشان را برده است نیز مخصوص هر که از آفریدگانش که خود خواهد مى گمارد. خداى تبارک و تعالى، امور را هر گونه که
‍‍  نام کتاب: #مفاخر_ایران_زمین ( #سید_جمال_الدین_اسد_آبادی ) | مولفین: #محمد_حسین_زائری و #پژمان_میر_جمهری و #موسی_اشرفی | انتشارات: #مرکز_آموزش_سازمان_فرهنگی_هنری_شهرداری_تهران.خانواده اصرار کردند بمان و نرو، جمال گفت "من مانند شاهبازی هستم که فضای عالم با این وسعت، برای طیران او تنگ باشد. تعجب دارم از شما که می خواهید مرا در این قفس تنگ و کوچک پابند کنید.".کنسول ایران و تجار ایرانی که تنها اجازه ی ملاقات با او را از طریق مقامات مصر داشتند، در باز
بد است تا مرز جان کندن رفته باشی و برگشتنت دلی را خوش نکند، خوب نیست در جبهه ای بجنگی که هیچ پشتیبانی ندارد، جز خودت، جز خودم. راستش را بخواهی دلم پلانکتون شده برای حرف زدن، برای گفتن و خندیدن از ته دل، اما این سکوت بی همه چیز، که انگار لای تمام درزهای صوتی را پنبه گرفته است دست از گریبانم نمی کشد. دو ماه سکوت کردم و کاری جز کتاب خواندن دنیا را برایم زیباتر نمی کرد. البته که شنیدنت، با طرز که هر روز از پشت سیم های مخابرات فرا می خواندمت، لذتش در
من بارها گفته ام که شورش بر ضدّ حکومتها و قیام ضدّ پادشاهان، طبق روایات اسلامی، جز برای یاران امام مهدی(علیه السّلام) که رهبرانی الاهی اند، جایز نیست، و چیزی جز ویرانی و کشتار در بر ندارد و بر فرض پیروزی، دولت نوانقلابی روی کار آمده بدتر از دولتها و حکومتهای پیشین خاهد بود. و باز هم گفتم که اعتراض به ناحقّیها و گرانیها جایز است. امّا الان می گویم چنین اعتراضی در ایران بی نتیجه است. زیرا کسی گوش شنوا ندارد و نتیجۀ عکس می دهد و گرانی بیشتر را در
با توجه به تجربه ای که در یادگیری و آموزش زبان دارم، مهمترین عامل تقویت شنوایی است. برای یادگیری هر زبانی، حس شنوایی نقش عمده ای بازی می کند. زمانی که شما به درستی لغات را بشنوید، می توانید به درستی دریافت کنید و در مراحل بعد، درک و بیان کنید. یکی از ضعف های کلام در مورد افراد ناشنوا و کم شنوا نیز به همین علت است، چراکه به دلیل عدم شنیدن درست کلمات، توانایی آنها در بیان، تحت تاثیر قرار می گیرد.
ادامه مطلب
هر کس به عقیده جان داد، بار دیگر به رقص برخیزد. هر کر آخر شنوا شود و هر کور آخر بینا. هر کس پوچ مرد، بار دیگر برخیزد تا پرمیوه بزید. هر خواب آخر بیدار شود. هر خشک‌کام، آخر لب تر کند و عالمی از مستی خویش بجنباند. هر بی‌هنر آخر گوهر خویش پیدا کند و به عالم بتاباند. 

از کلام محض بخار نخیزد، بخار از دل است. دل اگر زنده است، بی‌کلام نیز می‌جوشد و می‌جوشاند. عوالم از زنده‌دلان برپایند. تنها مستان دل با حق محشورند، زمین از ایشان چرخان است و محشر از ای
«٢٢٤»وَ لا تَجْعَلُوا اللّهَ‌ عُرْضَةً‌ لِأَیْمانِکُمْ‌ أَنْ‌ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ‌ النّاسِ‌ وَ اللّهُ‌ سَمِیعٌ‌ عَلِیمٌ‌ براى نیکى کردن و پروا داشتن و اصلاح بین مردم،خدا را دستاویز سوگندهاى خود قرار ندهید.همانا خداوند شنوا و دانا است. نکته‌ها: در تفاسیر متعدّد از جمله مجمع البیان و روح البیان در شأن نزول این آیه آمده است که میان داماد و دخترِ یکى از یاران پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به نام عبد اللّه بن
معرفی رشته شنوایی شناسیرشته شنوائی شناس از رشته‌های تحصیل نوپایی است که در کشور ما پیش از چند سال از عمر آن نمی‌گذرد.
کارشناسان این رشته برای شناسایی و پیشگیری از اختلالات شنوائی از نوتوانی، درمان با تمرینات ورزشی و بازتوانی حس تعادلی استفاده می‌کنند. این کارشناسان در حیطه کار تخصصی خود در دعاوی قضایی نیز به ارائه نظریات فنی می پردازند.طول دوره این رشته 7 الی 8 ترم تحصیلی است. این رشته در حال حاضر در ایران دوره دکتری ندارد و فارغ التحصیلا
وارد محوطه ی باشگاه که شدم صدای داد و فریاد شنیدم، نگران شدم ... صدا از دفتر مدیریت بود.مدیر و یه خانم دیگه با نهایت صداشون با هم حرف میزدن و هی میکوبیدن روی میز....اون خانم مادر یکی از بچه های کاراته بود، مدعی بود دیروز دخترش رو بخاطر اینکه شهریه نداده راه ندادن و آواره ی خیابونش کردن.اما مدیر می گفت دیروز دخترش رو اصلا ندیده و حتی وارد باشگاه هم نشده....مدیر با خونسردی رفت دختر اون خانم رو آورد و اول بوسش کرد و خیلی مهربون ازش پرسید: دخترم دیروز ا
بسم الله الرحمن الرحیم دیدم برادران و خواهرانم را دارند می کشند. دیدم کسانی را که جای فرزندانم هستند دارند می کشند. دیم مردم غزه را بعضی ناصبی می خوانند. دیدم ظلم ها به سر حد خود رسیده و داد من از گلویم فراتر نمی رود.از طرفی این ها بود و از طرفی مسائلی که در کشور می دیدم. از نحوه غلط نقد کردن که حتی در دولتمردان هم شاهدش بودیم و هستیم. از طرفی می دیدم در داخل هم ظلم ها صورت می گیرد و باز هم دادم از گلویم فراتر نمی رود.تا آن که به یاد آیه قرآن افتادم
...و نه از زلزله ها ترسناک، و نه از فریادهاى سخت هراسى دارند. غائب شدگانى که کسى انتظار آنان را نمى کشد، و حاضرانى که حضور نمى یابند، اجتماعى داشتند و پراکنده شدند، با یکدیگر مهربان بودند و جدا گردیدند، اگر یادشان فراموش گشت، یا دیارشان ساکت شد، براى طولانى شدن زمان یا دورى مکان نیست، بلکه جام مرگ نوشیدند. گویا بودند و لال شدند، شنوا بودند و کر گشتند، و حرکاتشان به سکون تبدیل شد، چنان آرمیدند که گویا بیهوش بر خاک افتاده و در خواب فرو رفته اند.
آدمیزاد است که گاهی دلش 
برای هیچ کس تنگ نمی شود!!!!.
دلش و دستش به نامه نگاری هم نمی رود
و حتی شاید از احوال پرسی ها هم
چندان خوشش نیاید....
مریض نیست این آدمیزاد!!!
هوای دلش خالی شده
انگار درکویری ست که هیچ کس
تابه حال ساکنش نشده
و نه اوکسی را دیده 
ونه هیچکس او را....
آدم مگرمی شود کسی را که ندیده به یاد بیاورد؟!
جز ذاتِ حقیقی اش را.
صفحه ی کتابِ زندگی م خالی شده 
از آدمهایی که روزی بودند
و حالا دیگر باید به نبودن تک تک ِشان
خو گرفت!
بااین تفاوت که حتی
پیش بینی های تریبونی!
وحشت آفرینی با تریبون، راز ماندگاری برخی از افراد، در پستهای خودشان اعلام شده! کسانی که تریبون در دست دارند همیشه می گویند: اگر کسی بعد از ما بیاید همه چیز را نابود می کند! برخی ها، مصوبات مجلس را هزینه تراشی برای مجلس بعد، و عملکرد دولت را هم، مین گذاری کشور برای دولت آتی می دانند. این پیش بینی ها علیرغم اینکه بدون سند و مدرک است، ولی جای خود را در جامعه باز می کند. در حالیکه میتوان با بحث علمی، راز آن را برملا کرد، ولی کو
 ۱- قرار گرفتن در معرض سر و صدای زیاد یکی از علتهای خیلی مهم کم‌شنوایی است. طبق تحقیقات انجام شده، نتایج تکان‌دهنده‌ای حتی در کودکان ۱۵ ماهه پیدا کردند و مشاهده کردند بچه‌هایی که توسط والدین‌شان روی موتورسیکلت سوار شده‌اند یا بچه‌هایی که در اتومبیل‌های با صدای موزیک بلند یا در ترافیک پر سر و صدای شهر هستند. دچار کم‌شنوایی یا افت شدید شنوایی و غیرقابل برگشت شده‌اند که متاسفانه این موارد در کشور ما و به‌خصوص درشهرهای بزرگ بسیار زیاد
 Hearing instrument test: ارزیابی وسایل شنیداری
این دستگاه جزیی از سیستم فیتینگ ارزیابی گوش واقعی محسوب می شود و این سمعک اینترتون امکان را فراهم میکند که تمام ویژگی های تکنیکی سمعک را بررسی نماید. این آزمون می تواند به عنوان توالی آزمونهای اتوماتیک مطابق با استانداردهای بین المللی استفاده شود. این دستگاه با اتصال به کامپیوتر از طریق کابل USB میتواند به راحتی در محیط های مختلف استفاده نمود. ویژگی های  که در این سیستم قابل اندازه گیری است به شرح زیر می
تصور شد جزئیات را درک می توانیم؛پس گفتند بالاتر از سیاهی رنگی نیست!
گمان بردیم برای برتر بودن باید به سیاهی پیوست و اینچنین سفیدی ها نزد ما روسیاه شدند تا قاعده رنگ ها به هم بریزد.
هرچه گفتند خطاب به در بود لیک پاسخ از دیوار آمد و آنچه دیوار پاسخ داد شماتت در بود!
باج به شغال ندادیم تا عزتی باشد،آنچه حاصل شد ته مانده ی سفره ی کفتارها بود.
روزگار به نفع ما چرخید و چاقوشان دسته خود را برید،به ظن خود در مسیر پیروزی بودیم غافل از اینکه قرار است سرما
انواع طرحواره‌
1- بریدگی و طرد  (AB)
فرد احساس بیثباتی میکند و اطمینان ندارد که اطرافیانش بتوانند از او حمایت کنند و با او ارتباط برقرار کنند. طرحواره طرد این حس را در فرد ایجاد میکند که نزدیکانش نمیتوانند به حمایت عاطفی از او ادامه دهند، دیگر به او قدرت نخواهند داد، ارتباطشان را با او قطع میکنند یا از او محافظت سودمندی نخواهند کرد، چون نزدیکانش از نظر عاطفی ناپایدار، غیرقابل اطمینان یا غیرقابل پیشبینی هستند، مثلاً ناگهان دچار حملات
انواع طرحواره‌
1- بریدگی و طرد  (AB)
فرد احساس بیثباتی میکند و اطمینان ندارد که اطرافیانش بتوانند از او حمایت کنند و با او ارتباط برقرار کنند. طرحواره طرد این حس را در فرد ایجاد میکند که نزدیکانش نمیتوانند به حمایت عاطفی از او ادامه دهند، دیگر به او قدرت نخواهند داد، ارتباطشان را با او قطع میکنند یا از او محافظت سودمندی نخواهند کرد، چون نزدیکانش از نظر عاطفی ناپایدار، غیرقابل اطمینان یا غیرقابل پیشبینی هستند، مثلاً ناگهان دچار حملات
به نام خدای شنهای طبس


نام مقدّس حضرت علی (ع) در زبور داوود سلام اللهنام مقدّس حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام در زبور داوود علیه‌السلام چون خورشید می درخشد. داوود علیه السلام از متولد شدن امیرالمؤمنین علیه‌السلام با صراحت و دقت در جزئیات، خبر می دهد. حکیم سیالکوتی در کتاب "علی و پیامبران" نوشته‌ای را از نسخه بسیار قدیمی زبور که نزد "احسان الله دمشقی" پیشوای دینی مسیحیان شامات موجود بوده، نقل می کند که به شرح زیر است:« مطعنی شل قثو تینمر قث
به نظر می رسد این یک راه حل کامل و بی نقضی است اما همچون راه حل های سمعک چیست دیگر می تواند فقط بهره حداکثر قابل دسترسی را تا محدودی افزایش دهد. برای دستیابی به یک حذف خوب بهره و فاز مسیر غیرعمدی باید با دقت خوبی شناخته شود و تغییرات در این مشخصه ها باید قابل دستیابی باشد دو راه وجود دارد که به این مهم  دستیابیم. در روش اول، یک سیگنال آزمایشی (test signal) تزریق می شود یا با یا بدون شکستن زنجیره تقویت اگر این کار هنگامی که شخ کم شنوا سمعک را اتفاده ان

استفاده از سمعک دوگوشی لازم است؟
چرا سمعک دو گوشی بهتر است ؟ اکثر افراد کم شنوا برای بهبود شنوایی یک عدد سمعک تهیه می کنند. در برخی از موارد این راهبرد اثر عکس بر بهبود شنوایی می گذارد و فرد را آزار می دهد.
البته استفاده از یک سمعک از نظر اقتصادی به صرفه تر است و افرادی که دچار کم شنوایی شدید نیستند نیز به دو سمعک نیازی ندارند. در ادامه به بررسی مزایای استفاده از سمعک دو گوشی می پردازیم.
تشخیص بهتر در جهت یابی و مکان یابی صدا
در شنوایی تشخی
بر گر فته از کانال انشا 21 برای

پیدا کردن انشا با هر موضوعی به کانال ما سر بزنید  
ایران من سلام. سلامی به گرمای خون ارزشمند شهیدانت. سلامی به زیبایی رخ مقدس فداکاری آن‌ها. سلامی به توانمندی غیرتشان. می‌دانم این روزها گله داری، شکایت داری. می‌دانم که فرزندانت سخت تو را عذاب داده‌اند.من دیدم که چگونه می‌لرزیدی؛ اما نه طبیبی به بالینت آمد و نه کسی گوشی شنوا شد برای شنیدن دردِدل‌هایت. دیدم که چگونه البرزت بغض کرده بود و کسی آغوشش را برایش نگش
اعضای باشگاه هواداران جانگ کئون سوک" کری جی" و بازیگر "یو این نا"هر کدام (سی میلیون وون) برای کمک به کودکان آسیب دیده شنوایی اهدا کردند. در تاریخ پنجم سپتامبر، سازمان اجتماعی ولفر لاو اسنیل اعلام کرد که اخیرا یو این نا مبلغی را وقف کرده و گفته امیدوارم این مبلغ نا چیز،کمکی برای آن افراد باشد. پس از کمک سال گذشته، فنهای جانگ کئون سوک،سی میلیون وون دیگر را اهدا کرد. "کری جی" پنج میلیون وون در 2015، 10 میلیون وون در 2016 و 2017 و سی میلیون وون در سال گذشته
در یک روش بسیار پیشرفته یک محدوده اصلی ورودی مثل KHZ 8-4 می تواند تا بعضی محدوده های  پایین ترین مثل KHZ 4-0 به سمت پایین حرکت کند. یک فرایند مدولاسیون به طور موثری KHZ 4 را از هر فرکانس تفریق می کند. شکل اقلوه ی با این روش این است که انرژی طبیعی از KHZ 4-0 ادامه پیدا می کند کاربرد سمعک برای افراد کم شنوا ( باقی می ماند) تا انرژی را در این محدوده پایین بیاورد. برای صداهای با انرژی قابل توجه پایین تر و بالاتر از kHZ 4، مثل صداهای سایشی، نتیجه ( صدای خروجی) ممکن
برای این هفته برنامه ریخته ام. دفترچه ام را ورق می زنم، شنبه و یکشنبه و دوشنبه را رد می کنم. سه شنبه، کلاس دکتر شفیعی کدکنی.نباید خواب بمانم. دفعه قبل که خواب ماندم وقتی رسیدم جا برای نشستن نبود‌ و تا ساعت ۱۲ بیرون کلاس سرپا بودم. نه استاد را خوب دیدم و نه صدایش را خوب شنیدم‌. پاهایم از شدت درد امانم را بریده بود.آلارم گوشی را روی ۷ و نیم می گذارم. تا صبحانه بخورم و حاضر بشوم می شود ۸. ساعت ۸ حرکت می کنم تا ۸ و نیم و یا نهایتا ۹ می رسم آنجا.این ها گف
نوسان فیدبک می تواند با استفاده از چندین وسایل الکترونیکی دیگر با احتمال کمتری ایجاد شود یک نکنیک ساده این است که بهره را تنها برای فرکانس ها و شدت های ورودی که نوسان محتمل است کاهش دهیم . تکنیک دوم تغییر فاز پاسخ سمعک است تا اینکه جابجایی فاز که برای نوسان احتیاج بود در هر فرکانسی که بهره کافی برای ایجاد فیدبک وجود دارد اتفاق نیافتد. تکنیک سوم شامل افزودن یک فاز فیدبک درونی کنترل شده ای است که دارای بهره و فاز پاسخ لازم برای کنسل کردن نشت تص
 
 ما انسان ها و گوش و نیوشیدن .
اول
یک نظریه از الیس سیلور بوم شناس امریکایی وجود دارد که می گوید:
"انسان زمینی نیست " بلکه مهاجر و زندانی آنجاست و از جای دیگری به زمین تبعید شده است.
به نظرم الیس سیلور راست می گوید:
 انسان با توجه به وضعیتش انگار به زمین پرت شده است  ومجبور است رنج ومشقاتی را تحمل کند.
زمینی که برای انسان جهنم است و انسان بهشت را درآن می جوید.
زمینی که انسان را رنجور و بیمارمی کند وهمواره کالبدش را در درد وغربت می رنجاند.
وانسانی
اعصابم داغونه. روش های رفع بی حوصلگی افرادی که اعصاب شان ضعیف شدهاعصابم داغونه، حال و حوصله ی هیچ کس حتی خودم هم ندارم، دلم می خواد به جایی برم که کسی نباشه و مدتی را تنها باشم.
آدم ها اصلا مراعات هم را نمی کنند و جدیدا با کوچک ترین چیزی به هم می ریزم و دوست دارم جواب سفت و سختی به پر توقعی و بی احترامی های دور و بری هایم بدهم.
البته قبلا اینطور نبودم و مدتیه که احساس می کنم اعصابم ضعیف شده و زود عصبانی می شودم و از کوره در میرم. لطفا کمک کنید تا بت
اعصابم داغونه. روش های رفع بی حوصلگی افرادی که اعصاب شان ضعیف شدهاعصابم داغونه، حال و حوصله ی هیچ کس حتی خودم هم ندارم، دلم می خواد به جایی برم که کسی نباشه و مدتی را تنها باشم.
آدم ها اصلا مراعات هم را نمی کنند و جدیدا با کوچک ترین چیزی به هم می ریزم و دوست دارم جواب سفت و سختی به پر توقعی و بی احترامی های دور و بری هایم بدهم.
البته قبلا اینطور نبودم و مدتیه که احساس می کنم اعصابم ضعیف شده و زود عصبانی می شودم و از کوره در میرم. لطفا کمک کنید تا بت
ای اونایی که ناله می کنین دوست خوب ندارم؟ الله وکیلی چقدر تلاش کردین خودتون بهترین دوست باشین برای رفیقتون؟ حواستون به حال و هواش باشه؟ گوش شنوا باشین براش و ...
عاشق دوست هامم. چه اون رفیق صمیمی هایی که با هم ندار شدیم و کوچکترین رودربایستی ازشون ندارم و از جیک و پوک زندگی هم باخبریم. چه اون هایی که توی مهمونی ها و دورهمی ها همو می بینیم و هرچند به حد صمیمی ها نزدیک نیستم باهاشون، ولی انقدر چرت و پرت می گیم و می خندیم که تمام غم دنیا رو حتی شده و
رزا ، سازش را روی لب های  کوچک نرمش بودند گذاشت . 
آهنگ "وطن
زیبا" را زد . همه
به باران خیره شده و آهنگ زیبای ساز دهنی گوش می کردند . 
وقتی تمام شد و رزا چشم
های سیاهش را باز کرد ، دید همه به او خیره شدند ، همه او را تشویق کردند .

بعد خانم جولیا در را باز کرد و گفت : "رزا و
سوزان ، بیایند بیرون ."

هر دو
به اتاق خانم جولیا رفتند .

دیدند زن و مردی 
با لباس هایی زیبا جلوی آنها نشسته اند . خانم با زبان اشاره به آنها گفت :

"من خانم آنا ، مادرتان و این هم توماس پ
در مطلب گوش شنوا داشته باش در مورد دوست عزیزی صحبت کردم . این دوست پسر دایی داره بنام محمود ، محمود از ما نزدیک 20 سال بزرگتر بود امّا خیلی پسر خونگرم و بامعرفتی بود . تا وقتی که با دوستم ارتباط داشتم گهگاهی محمود هم می دیدم و با هم چرخی می زدیم تا این که چرخ روزگار چرخید و با فاصله گرفتن از دوستم از محمود هم دور شدم .مدّتی بود که خبردار شدم نزدیک خونمون یه آرایشگاه ( شاید هم درستش پیرایشگاه ) مردونه راه افتاده .. از طرفی یاد کارهای شهید حمید سیاهکا
هی می گویند که فلانی شو، یا اگر هستی بهمانی باش؛
خب بله اگر تصمیم درست بوده باشد، شدن و به تبع پسِ آن، ماندن در یک راه و یک اندیشه، خیلی خوب است و به جا؛ 
ولی کمی غوطه بخوریم و عمقی تر ببینیم_اگر شایسته می دانید_ این تعلّقات و برچسب خوردگی ها تا کی ماندنی اند؟
 
"حزب اللّٰهی و انقلابی"، "کافر و منکر"، "منافق و پست"، "روشنفکر اسلام گرا و یا روشنفکر غرب زده[طوری می گویند که انگار شرق زده اش،بهتر ست!] " ، "انواع «ایسم»دچارشدگان" و إلی ماشاءاللهِ دیگ
متاسفانه کاهش فرکانس ها همچنین مشکلات دیگر را افزایش می دهد همه مولفه ها در فرکانس نزدیکتر به هم می شوند و از اینرو کمک کردن به استفاده کننده از سمعک برای آنالیز و تشخیص صداها ممکن است سختر باشد تاثیر سمعک بر شنوایی حتی اگر حالا  همه ی مولفه ها قابل شنیدن باشد این مشکل بیشتر احتمال دارد اگر اودیولوژیست توانایی پاسخ فرکانسی را کاهش دهد تا سیگنال انتقال یابد. پیشرفت های کوچکی در وضوح گفتار بهرحال برای بعضی افراد وقتی که فرکانس تقریبا 20% ماست
 
رزا ، سازش را روی لب های  کوچک نرمش بودند گذاشت . 
آهنگ "وطن زیبا" را زد . همه به باران خیره شده و آهنگ زیبای ساز دهنی گوش می کردند . 
وقتی تمام شد و رزا چشم های سیاهش را باز کرد ، دید همه به او خیره شدند ، همه او را تشویق کردند .
بعد خانم جولیا در را باز کرد و گفت : "رزا و سوزان ، بیایند بیرون ."
هر دو به اتاق خانم جولیا رفتند .
دیدند زن و مردی  با لباس هایی زیبا جلوی آنها نشسته اند . خانم با زبان اشاره به آنها گفت :
"من خانم آنا ، مادرتان و این هم توماس پ
نمیدونم خودخواهیه یا نه، اما دلم میخواد خیلی‌چیزا متعلق به من باشه. وقتی من شروعش کردم من تمومش کنم، وقتی من به همه معرفیش کردم تا ابد اسم من روش باشه. من درمورد علایق و کارایی که انجامشون میدم خیلی بخیلم. برام مهم نیست که یه‌نفر از قبل اون کارارو انجام میداده یا اون علایقو داشته یا نه، اما اگه بفهمم سعی کرده شبیه من باشه یا ازم تقلید کنه اذیت میشم.حالا هرچی دوست دورمه هم تقلیدکردنو خوب بلده. تقلیدکردنی که بفهمه از تو تقلید کرده نه‌ها، تقلی
دیگه داره کفرم در میاد،خسته شدم دیگه ،یکی از بچه ها هست من هی یه چیزی درباره امام و رهبری میذارم ساز مخالف میزنه ، میخوام باهاش دربیفتم ولی هر دفعه میگم ولش  کن ،چون تاثیری نداره الان شما فرض بگیرید من باهاش کلام به کلام گذاشتم خب نه من کوتاه خواهم آمد نه اون ، و فقط جر و بحثی بیهوده داشتیم و حتی شاید به هم توهین هم بکنیم ، خب این هدفی نیست که من در ذهن دارم ، ما حق توهین نداریم ، امام زمان نمی پسندند.  بحث نمیکنم چون میدونم تاثیری نداره و فقط اع
یا طبیب القلوب...
این روزها به قلبم زیاد فشار میاد
مردم سرزمینم این روزها حالشون خوب نیست غم دارند این روزها برای هرکس که غربالگری روان پرمیکنم با پرسیدن هرسوال اشک تو چشم هاشون حلقه میزنه و کافیه من ادامه بدم تا بغضشون بترکه و شروع کنن به حرف زدن
اما هم خودم حال روحی مساعدی ندارم و اگر بخوام حرف هاشون رو بشنوم داغون میشم هم بلد نیستم چی بهشون بگم تا آروم بشن چه راهکاری بدم برای مشکلشون...
وچقدر مردم در به در دنبال یکی میگردند که فقط گوش کنه فقط
رئیس کار آمد و حرف‌ها و توصیه هایش را گفت و آمده شد که به دفترش برگرده. موقع رفتن یکی از ما برگشت و گفت خیالتون از بابت کار راحت، و بعد یک تعریف خیلی درشت از رئیس کرد. اگر پسر بود بعدا میریختیم سرش و کلی اذیتش میکردیم. اما خب خانم بود و مجهز بود به این فنون زنانه. در جواب همه منتظر عبارات ساده بودیم مثل خواهش میکنم، ممنون، لطف دارید و ... اما آقای رئیس برگشت، با لبخندی گفت ممنون از نوازش کلامتون و بعد رفت...
خانم بود اما باز هم کلی سریه سرش گذاشتیم
 ما انسان ها و گوش و نیوشیدن .

اول

یک نظریه از الیس سیلور بوم شناس امریکایی
وجود دارد که می گوید:
"انسان زمینی نیست " بلکه مهاجر و زندانی آنجاست
و از جای دیگری به زمین تبعید شده است.

به نظرم الیس سیلور راست می گوید:

 انسان با توجه به وضعیتش انگار به زمین پرت شده است  ومجبور است رنج ومشقاتی را تحمل کند.

زمینی که برای انسان جهنم است و انسان بهشت
را درآن می جوید.

زمینی که انسان را رنجور و بیمارمی کند وهمواره
کالبدش را در درد وغربت می رنجاند.

وانس
سلام... از آخرین باری که باهات درد دل کردم خیلی سال میگذره. بچه که بودیم حرف زدن ساده تر بود، خب... چون کسی رو جز تو نداشتم که بخوام بگم چی داره بهم میگذره اما این روزا چیزی بیشتر از دو تا گوش شنوا و دو تا چشم بینا که به خوشگلیِ چشمای شکلاتیِ تو شاید نرسن نیاز دارم! و اونم یه لبه واسه این که جوابمو بدن! آخه میدونی شقایق... آدم بزرگ ها اغلب مشکلاتشون بزرگتر از خودشونن! و برای حلشون نیاز به همفکری دارن.
هنوزم که هنوزه میدونم اگه زل بزنم تو چشمات خودت سی
درک شرایط


هنگامیکه فردی با چالشی مادی یا معنوی روبرو می گردد ، علاوه بر توانایی او در مقابله با  چالش و
قدرت سازگاری او با شرایط جدید ، نوع واکنش اطرافیان و کسانی که با او در ارتباط
می باشند نیز در کاهش پیامدهای حاصل از مشکل ، مؤثر خواهد بود
اینکه اطرافیان شناخت دقیقی از فرد و حالات او و مشکل پیش
آمده داشته باشند ، در انتخاب روشی که با او روبرو گردند ، نقش آفرین می باشد ،
معمولاً  کسانیکه نمی توانند ارزیابی دقیقی
از شرایط داشته باشند ، رفتار
درک شرایط

هنگامیکه فردی با چالشی مادی یا معنوی روبرو می گردد ، با
توجّه به توانایی او در مقابله با  چالش و
قدرت سازگاری او با شرایط جدید ، نوع واکنش اطرافیان و کسانی که با او در ارتباط
می باشند نیز در کاهش پیامدهای حاصل از مشکل ، مؤثر خواهد بود
اینکه اطرافیان شناخت دقیقی از فرد و حالات او و مشکل پیش
آمده داشته باشند ، در انتخاب روشی که با او روبرو گردند ، نقش آفرین می باشد ،
معمولاً  کسانیکه نمی توانند ارزیابی دقیقی
از شرایط داشته باشند ، رفت
این پست حاوی مقادیری یادآوری گذشته است. و من از نوشتن درباره ی شان ابایی ندارم. یکشنبه استاد سر کلاس یک کلمه گفت و من زیر و رو شدم. ذهنم شروع به فرضیه سازی کرد و انگار جواب سوال مهمی را پیدا کرده باشد، ناگهان حس رهایی را به تمام بدنم مخابره کرد. معمای رفتنت را حل کرده بودم. فهمیدم چرا از همان روز اول آن سه ماه، شوق زندگی در من بیداد می کرد. "معنا". من معنایی برای زندگیم پیدا کرده بودم. او معنای زندگیم شده بود . به راستی، چه حسی ست که یک آدم، معنای زن
$-)
خاله ام دو روز پیش زنگ زده بود میگفت ما کرونا نداریم به خدا. بیاییم خونتون؟
حوصله اش سر رفته بود. این خاله من بس که ددریه، طاقت حتی یه روز موندن توی خونه رو هم نداره. مامانم هم گفت قدمتون سر چشم و این حرفا. (توی رودربایستی قبول کرده بود.)
در رو که براشون باز کردیم، دیدیم نصف خانواده مادری پشت درن! خاله به همه خبر داده بود که بیان خونه ما.
وقتی رسیدن، خاله پرید بغلم و ماچ و بوسه و اینا. میگم خاله جان نکن. بیا از دور فقط به هم سلام کنیم. میگه این مس
 لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلا مَن ظُلِمَ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا. نساء 148
خدا دوست نمی دارد که کسی به گفتار زشت صدایش را بلند کند، مگر آن که ظلمی به او رسیده باشد، همانا که خدا شنوا و داناست.
****
برپایه آموزه های دینی، قاعدۀ ثابت الهی در روابط اجتماعی این است که انسان های دیندار، همواره خوش رو و خوش گو و خوشخو باشند و هیچگاه روان و گمان و بیان خویش را به درشتی و پلشتی نیالایند. اما، خدای انسان می دانس
سمعک چیست ؟
 
 
 
سمعک یک وسیله الکترونیکی کوچک است که شما آن را پشت گوش یا در داخل گوش قرار می دهند . این وسیله برخی از صداها را تقویت می کند بنابراین افراد کم شنوا می توانند بهتر بشنوند ،ارتباط برقرار کنند و به طور کامل در فعالیت های روزانه شرکت کنند . سمعک به افراد کمک می کند که هم در شرایط پر سرو صدا و هم در شرایط سکوت بشنوند اگرچه که فقط 1 نفر در بین 5 نفری که می توانند از مزایای استفاده از سمعک بهره ببرند و از آن استفاده کنند .یک سمعک 3 قسمت اصل
سلام
 
                           بسم الله الرحمن الرحیم
 
                                         
 
 
وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ١٢١
و [یاد کن] زمانی را که صبحگاهان [برای جنگ احد] از میان خانواده ات بیرون آمدی تا مؤمنان را برای جنگیدن در سنگرهای نظامی جای دهی؛ و خدا شنوا [یِ به گفته ها] و دانا [یِ بهنیّت ها] ست. (۱۲۱)
 
إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْکُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَا
برنامه ی moodpath رو چند وقتیه نصب کرده ام. روزی سه بار، هر سری چندتا سوال درباره ی احوال روحیم میپرسه... و طبق جواب هام مودم رو طی چند رو آنالیز میکنه. به صفحه ی آنالیز که نگاه میکنم، تعداد روزهای مود پایین بیشتره انگار، ولی تعداد مودهای بالا هم کم نیست. سعی میکنم خوشبین باشم... 
به خودم میگم دفعه بعد که رفتم پیش روانپزشکم، بهش میگم که این آنالیزها رو انجام داده ام. بهش میگم یه روزهایی هیچ اتفاقی نیفتاده ولی حالم بد بوده، یه روزهایی از زمین و زمان ب
دامنۀ عترت
 
7227
 
 
به قلم دکتر فتح الله دهقان: امام صادق (ع) می فرماید: «چهار چیز بیهوده از دست می رود: بذلِ محبت به بی وفا، نیکی نزد شخص ناسپاس، تعلیم به کسی که گوش شنوا ندارد و سپردن راز بر کسی که رازنگهدار نباشد.
منبع: خصال شیخ صدوق، باب چهارم، حدیث 44.
 

 
 
پاسخ دامنه:
 
سلام جناب آقای دکتر فتح الله دهقان. سخنان معصومین -علیهم السلام- بر جان انسان می نشیند. ممنونم
می گن عقاب خیلی مغروره
چون قدرتمنده و پرواز می کنه همه رو حقیر می دونه و خودش رو
بزرگ و برتر.
بعضی از ما آدم ها هم مثل عقابیم.
فکر می کنیم همه چیز از خودمونه.
اگه به جایی رسیدیم خودمون تلاش کردیم.
اگه خوش قیافه ایم این قیافه برای ماست.
همه چیز رو به خودمون نسبت می دیم؛ درحالیکه ما هیچ چیز
نبودیم1 و خدای بی نهایت بر ما منت گذاشت .
بهمون سلامتی و نعمت های فراوان داد. و این چیزی نیست که
بتونیم به خودمون منتسب کنیم، که اگه یک لحظه خدا ازمون بگیره تازه
 
دیدند زن و مردی  با لباس هایی زیبا جلوی آنها نشسته اند . خانم با زبان اشاره به آنها گفت :
"من خانم آنا ، مادرتان و این هم توماس پدرتان است . من به شما گل دخترا برای شادی خانواده احتیاج
دارم . شما نوازنده های ماهری هستید . ما هم پیانو ، فلوت و ساز دهنی داریم تازه گیتار هم داریم ."
سوزان خوشحال شد و مادر را بغل کرد . رزا هم در فکر فرو رفته بود . به خودش گفت :
"چرا من ؟ چرا من که کم شنوا هستم را انتخاب کرده اند ؟
توماس هم گفت : "سلام رزا و سوزان ؛ من پدر جدید
دامنۀ عترت
 
7227
 
 
به قلم دکتر فتح الله دهقان: امام صادق (ع) می فرماید: «چهار چیز بیهوده از دست می رود: بذلِ محبت به بی وفا، نیکی نزد شخص ناسپاس، تعلیم به کسی که گوش شنوا ندارد و سپردن راز بر کسی که رازنگهدار نباشد.
منبع: خصال شیخ صدوق، باب چهارم، حدیث 44.
 

 
 
دامنه: سلام جناب آقای دکتر فتح الله دهقانسخنان معصومین -علیهم السلام- بر جان انسان می نشیند. ممنونم.
۱. اواسط تابستون یک آقایی از مسئولین این‌جا بهم پیام داد که اگه وقت دارم کاری براش انجام بدم و این‌که همکاری‌مو باهاشون قطع نکنم و دوست داره بازم من رو ببینه و فلان. من هم تشکر کردم. بعد گفت این‌که دوست داره بازم من رو ببینه یه چیز شخصیه و اگه امکانش هست بازم مثل قبل بریم بیرون، من هم به خیال این‌که منظورش با بقیه بچه‌های اون‌جاست (چون هیچ‌وقت دوتایی نرفته‌بودیم بیرون) قبول کردم، ولی بعد طوری حرف زد که انگار منظورش دوتایی بوده و پیشنهاد d
مردی خری دیدکه درگل گیرکرده بود و صاحب خر ازبیرون کشیدن آن خسته شده بود. برای کمک کردن دُم خر راگرفت، وَ زور زد، 
دُم خر از جای کنده شد.!
 
فریادازصاحب خر برخاست که « تاوان بده»!..
 
مرد برای فرار به کوچه‌ای دوید، ولی بن بست بود.
خود را در خانه‌ای انداخت، زنی آنجا کنار حوض خانه نشسته بود وچیزی می‌شست و حامله بود. 
از آن فریاد و صدای بلند، زن ترسید و بچه اش سِقط شد.!
صاحبِ خانه نیز با صاحب خر همراه شد. 
 
مردِ گریزان برروی بام خانه دوید. راهی نیافت،
نوشتن! نوشتن! نوشتن!
تقریبا میتونم به جرعت بگم که بهترین رفیق، بهترین سنگ صبور، بهترین گوش شنوا، بهترین مسکن برای آدم نوشتنه!
نه خیانت میکنه، نه بهت میگه وقتی برات ندارم، نه نگران از این هستی که یوقت حرفاتو به کسی بگه، نه نگران اینی که درموردت فکر بد کنه، هیچی! بهترین رفیق هر آدمیه..
حتی برای منی که الان توی بدترین وضعیت روحی هستم باز مرهم دردمه، تنها چیزی که به ذهنم رسید نوشتن بود. از چی؟ خودمم نمیدونم!
بچه ها بعد مدت ها اومدم. دلم برای تک تک تو

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سمت من نیا